تیموریان، قراقویونلوها

سلسله های کوچک پیش از تیموریان، تیموریان، قراقویونلوها و آق قویونلوها:

1: آل اینجو: شرف الدین محمود اینجو، وکیل املاک خاصة ایلخانی بود و نسب خود را به خواجه عبدالله انصاری می رسانید. در فارس، بحرین، یزد و کیش وزارت داشت. چون ابوسعید بهادرخان او را خلع کرد، سر به طغیان برداشت، او و پسرانش از 703 تا 758ه امارت داشتند. معروف ترین آنان شاه شیخ ابواسحاق اینجوست که در دیوان حافظ نام او آمده است.

2: آل مظفر: این سلسله در 723ه به دست امیر مبارزالدین محمد بن مظفـّر تأسیس شد، پس از او شاه شجاع و پسرانش تا 795ه امارت داشتند. لذا امیر مبارزالدین، حافظ به طنز با صفت محتسب نام برده و از شاه شجاع در چند غزل یاد کرده است.

3: چوپانیان: دو تن از پسران امیر تیمورتاش بن امیر چوپان از امرای مغول به نامهای امیر شیخ حسن چوپانی و  امیر ملک اشرف چوپانی در آذربایجان حکومت کردند و اشرف در 759ه به قتل رسید و چوپانیان برافتادند.

4: سربداران: سلسله یی از امرای محلی که دوازده تن از آنان قریب پنجاه سال در سبزوار و حوالی آن حکومت کردند و هفت تن آنان به وضع فجیعی کشته شدند. در میان آنان خواجه علی موید اسم و رسمی دارد و در ترویج علوم و استحکام مبانی تشیع کوشیده است.

5: تیموریان: تیمور در 736ه در شهر کش به دنیا آمد. چون پاشنة پایش در جنگ آسیب دیده بود و می لنگید به تیمور لنگ معروف شده است. تیمور از خونخواران تاریخ است. از 771 تا 807ه بخش عمدة آسیا، روسیه و عثمانی را متصرف شد. پس از مرگش در 807ه امرای تیموری میرزا خلیل پسر میرانشاه را به سلطنت برداشتند. سپس شاهرخ پسر تیمور و دیگران به سلطنت رسیدند. آخرین آنان سلطان حسین بایقراست که تا 911ه سلطنت کرد.

6: قراقریونلوها: از طوایف ترکمن بودند. در دورة مغول از حدود خوارزم به شمال دریاچة وان آمدند. شیعه بودند، با تیمور مبارزه کردند، چون روی پرچم خود نقش گوسفند سیاه داشتند، قراقویونلو(دارندگان نقش گوسفند سیاه) نامیده شدند. از 809 تا 873ه در آذربایجان حکومت کردند و به دست آق قویونلوها از میان رفتند.

7: آق قویونلوها: اینان نیز ترکمن و اهل سنـّت بودند، از تیمور حمایت می کردند، اینان نقش گوسفند سفید بر پرچم خود داشتند از این رو آق قویونلو خوانده شده اند. اوزون حسن از 872ه حکومت را آغاز کرد و سلطان مرادبن یعقوب در 908ه به دست شاه اسماعیل برافتاد.

اوضاع اجتماعی و ادبی در عهد این سلسله ها:

دورة آل اینجو و آل مظفـّر دورة آشوب و برادرکشی بود. از آل اینجو شیخ ابواسحاق مردی کریم، فاضل و در عین حال مغرور و عیاش بود. ابواسحاق مورد توجه حافظ بود. آل مظفر در عین حال که رشید و مروج علم و ادب بودند، قساوت هم داشتند. در عهد پادشاهان این سلسله قتل و غارت رایج بود. سربداران در ترویج تشیـّع کوشیدند و در ارتباط با صوفیه و مشایخ تا حـّدی پیشرو صفـّویه بودند. دورة تیمور با جهانگشایی به سر آمد. معلوم است درعهدی که از کّلة انسان مناره می ساختند، مردم چه وضعی داشتند. در عهد شاهرخ پسر تیمور هرات مرکز علم وهنر بود. بایسنفر پسر شاهرخ شاهنامه معروف را فراهم کرد. الغ بیگ پسر شاهرخ به ریاضی و نجوم علاقه مند بود. زیج معروف الغ بیگی به او منسوب است. پایان دورة تیموری جز زمان سلطان حسین بایقرا(875-911ه) که از دوره های درخشان تیموری است، با آشوب گذشت. سلطان حسین وزیری چون امیر علیشیرنوایی داشت، شاعری چون جامی و مـّورخی چون میرخواند و نقـّاشی چون بهزاد در دربار او بودند. شعر وادب در دورة تیموری درهند وآسیای صغیر و درون مرزهای ایران گسترش یافت. شعر این دوره را به دو شاخه می توان تقسیم کرد: شاخة حافظ و اقمارش، دیگر شاخة جامی و پیروان او. ظهور حافظ در این عصر بسیاری از شاعران توانا چون سلمان، خواجو، عماد فقیه، کمال و … را تحت الشعاع قرار داده است. عبیدزاکانی هرچند در غزل همدوش معاصران خویش است، در طنز بزرگ ترین چهرة عهد خود به شمار می آید و در این زمینه همانندی ندارد. معـّما و مادة تاریخ سازی در این عهد رواج پیدا می کند و این نشانی از انحطاط و دور شدن شعر از راه و رسم طبیعی آن است. نثر رو به ضعف نهاده است. حذف افعال به شدت رایج شده، لغات ترکی و مغولی به وفور وارد زبان فارسی شده است. شاید بهترین کتاب این عهد درنثر بهارستان و نفحات الانس جامی باشد. در دوره جهانشاه قراقویونلو(839-872ه) آرامش نسبی برقرار بود. از آثار او مسجد کبود(گوی مسجد) در

 

تبریز باقی است. امرای آق قویونلو به سفـّاکی شهرت داشتند. بهاءالدین قرا عثمان از امرای این سلسله را زالوی سیاه لقب داده بودند. پایتخت اوزون حسن تبریز بود. مولانا جلال الدین دوانی به درگاه سلطان خلیل وابسته بود. جامی مدایحی در باره سلطان یعقوب دارد.

شاعران معروف این دوره ها:

1: خواجو: کمال الدین ابوالعطامحمودبن محمودکرمانی معروف به نخلبند شعرا در 689ه در کرمان به دنیا آمدو در غزل به سعدی توجه داشت، حافظ سخن او را می پسندید. مجموعة آثارش قریب چهل هزار بیت است. خود دیوانش را به دو بخش: صنایع الکمال و بدایع الجمال تقسیم کرده است. مثنوی هایی به نامهای: همای و همایون، گل و نوروز، کمالنامه، روضه الانوار وگوهرنامه داردو مثنوی دیگری هم به نام سام نامه ساخته است. سخن خواجو روان و دلنشین است. قصایدی در زهد و نعت ائمه (ع) دارد. وفاتش در 753 یا 750ه درشیراز اتفاق افتاده. مزارش در تنگ الله اکبر است.

2: ابن یمین: امیر فخرالدین محمودبن امیر یمین الدین طغرایی در 685ه در فریومد از ولایت جوین خراسان به دنیا آمد. به تبریز رفت و به خدمت غیاث الدین محمد پسررشیدالدین فضل الله همدانی پیوست. ابن یمین ناملایماتی در زندگانی خود دید. دیوانش به غارت رفت. شاعر دیوان دوم خود را در 754ه فراهم آورده است. ابن یمین به سرودن قطعه شهرت دارد. علاوه بر دیوان مثنوی به نام مجلس افروز دارد. صفحاتی از دیوان او به منشآت اختصاص یافته است. وی در سال 769ه درگذشت.

3: عبید زاکانی:نظام الدین عبیدالله زاکانی از شاعران و نثر نویسان توانای قرن هشتم است. در حدود سال 5745 در قزوین زاده است. زاکانیان در اصل شاخه یی از اعراب بنی خفاجه بودند که در قزوین ساکن شده بودند. عبید در اوایل سلطنت شیخ ابواسحاق اینجو به فارس رفت و وزیر او عمیدالملک را مدح گفت. پس از کشته شدن ابواسحاق، عبید به امیر مبارزالدین علاقه یی نشان نداد، در کرمان به دربارشاه شجاع رفت و در مدح او قصیده یی گفت و همراه او به شیراز بازگشت و ظاهراً در 772ه درگذشت. آثار او در کتابی به نام کلّیات عبید زاکانی گرد آمده است. موش و گربه، قصیده یی است در نود بیت که هدف شاعر از سرودن آن معلوم نیست، امـّا مسلّم است که ظلم و ریا و عوام فریبی که در روزگار او به اوج رسیده بود، او را به سرودن آن واداشته است. رسالة صدپند، اخلاق الاشراف، رساله تعریفات و از دیگر ساخته های اوست.

4: سلمان ساوجی: جمال الدین سلمان بن علاءالدین محمد ساوجی متخلّص به سلمان در 709ه در ساوه به دنیا آمد. پدرش اهل فضل بود. سلمان قصیده سراست و او را می توان معروف ترین قصیده پرداز پیش از صفویه دانست. در غزل مورد توجـّه حافظ بود و او را "پادشاه ملک سخن" نامیده بود. غزلهای سلمان گاهی به غزلهای حافظ( یا غزلهای حافظ به غزلهای سلمان) شباهت دارد و وحدت وزن و قافیه و مضامین گاهی این اندیشه را پدید می آورد که این دو شاعر باهم مکاتبه داشته اند. سلمان در 778ه در ساوه درگذشت. باید افزود که سلمان دو مثنوی هم به نامهای جمشید و خورشید و فراقنامه دارد.

5: حافظ: خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی، بزرگترین و نام آورترین غزلسرای زبان فارسی به برخی قراین احتمالاً در 726ه در شیراز به دنیا آمده است. مادرش اهل کازرون بود. پس از مرگ پدر، حافظ کوچکترین فرزند خانواده با مادر درشیراز ماند و به کارگری پرداخت. ساعات فراغت را به کسب علم گذراند و علوم ادبی و شرعی را آموخت. قرآن را از بر کرد و "حافظ"( حفظ کننده قرآن) نامیده شد. از دیگر جزئیات حیات حافظ اطلاعی در دست نیست. گویند زنی به نام شاخ نبات داشت. فرزندش به نام شاه لقمان به هند مهاجرت کرده و در آن دیار وفات یافته است. شیراز در زمان حافظ با آنکه یکی از مراکز عمدة اسلامی به شمار می رفت، یکی از پر آشوب ترین دوره های خود را می گذراند. شاه شیخ ابواسحاق ممدوح حافظ در 754ه به دست امیر مبارزالدین خاطره تلخی در ذهن حافظ برجای گذاشت، امیرمبارزالدین که مردی سختگیر و متعصب بود به سلطنت نشست، در دیوان حافظ چند بار از مبارزالدین به کنیه یاد شده است. تیمور در 789ه به شیراز حمله کرد، شاه منصور مردانه مقاومت کرد و سرانجام کشته شد. شجاع شیرازی مولف کتاب انیس الناس که در 830ه تالیف کرده، به دیدار تیمور با حافظ اشاره کرده است. حافظ در شعر به کمال اسماعیل، سعدی، نزاری، رودکی، همام تبریزی، اوحدی، عراقی و جلال الدین رومی نظر داشته است. امـّا شباهتهای زیادی بین غزلهای او و سلمان وخواجو دیده می شود. شهرت حافظ در غزل است، امـّا در دیوان او چند قصیده، قطعه، مثنوی و رباعی هم آمده است. در دیوان حافظ گاهی به ابیات عربی هم برمی خوریم، حافظ عبارات عربی را بسیار ماهرانه و سلیس در ابیات خود جاسازی کرده است. خصیصة کلام حافظ آن است که معانی دقیق عرفانی را در موخرترین عبارات به روشن ترین و صحیح ترین وجه بیان می کند. گروهی از شاعران در این مضمون پردازی افراط کردند و این افراط به پیدایی سبک هندی منجر شد. ایهام خصیصه دیگر حافظ است. آن چنان است که لفظی می آورد که دو معنی دارد، یکی مقرون به ذهن، دیگری دور از ذهن خواننده ابتدا معنی قریب را می گیرد، چون دقیق تر می شود به معنی دوم پی می برد.حافظ با عوام فریبی، خرافات، تعصّب و افکار بسته مبارزه می کند. او پند نمی دهد و خود رایک سر و گردن بالاتر از دیگران نمی داند، آزاداندیشی بارزترین خطّی است که سیمای حافظ را از دیگران ممتاز میکند. حافظ زبان خودپرستی و مستی کبر را بالاتر از باده انگوری می داند. دیوان حافظ از قدیم الایـّام مورد توجه فارسی زبانان، حتی غیرفارسی زبانان شرق و غرب عالم بوده است. حافظ به صحیح ترین قول در 792ه در شیراز وفات یافته است.

 

6: جامی: نورالدین عبدالرحمان بن نظام الدین احمد دشتی جامی در 817ه در خرجود جام به دنیا آمد. تخلّص او یکی به مناسبت شهر جام است و دیگری به سبب ارادتی که به شیخ احمد جام(درگذشته 536) داشته است. او را خاتم الشعرا نامیده اند. او در مثنوی به نظامی و در غزل به سعدی نظر دارد. آثار جامی به نظم و نثر است. علاوه بر دیوان، شامل غزل، قصیده، ترجیع بند، مثنوی و رباعی، هفت مثنوی به نامهای: سلسله الذّهب، سلامان وآبسال، تحفه الاحرار، سجه الابرار، یوسف وزلیخا، لیلی ومجنون و خردنامه اسکندری دارد. جامی کتاب بهارستان را به تقلید گلستان سعدی برای پسرش یوسف ضیاءالدین نوشته و نفحات الانس را چنانکه قبلاً در ذیل خواجه عبدالله انصاری گفتیم- با مبنا قرار دادن طبقات الصوفیه سلمی و خواجه عبدالله و افزون زندگی شاعران متأخر در 883ه به انجام رسانده است. جامی در 898ه در هرات وفات یافت

دیگر شاعران این عصر

لازم بود که عماد فقیه کرمانی در گذشتة 773ه، شاه نعمت الله ولی در گذشتة 831 یا 834ه، قاسم انوار درگذشتة 873ه، امیرعلیشیر نوایی درگذشتة 906ه، بابافغانی شیرازی درگذشتة 922 یا 925ه که بسیاری از شاعران سبک هندی به او نظر داشته اند به اختصار سخن گفته می شد ولی حتی اختصار را مجال نیست.

نویسندگان این عصر:

1: حمدالله مستوفی: از مورخان و جغرافی دانان و شاعران قرن هشتم هجری است. از اطرافیان و یاران رشیدالدین فضل الله همدانی بود. از وی سه کتاب برجای مانده است:

1-   تاریخ گزیده که خلاصة تاریخ عالم است.

2-   نزهه القلوب کتابی است در جغرافیا که در 740 ه به پایان رسانده .

3- ظفرنامه که منظومه یی مفصّل است در هفتاد و پنج هزار بیت در تاریخ عرب و عجم و مغول. حمدالله در زمان خود شاهنامه فردوسی را گردآوری کرده است. وفات حمدالله بعد از 740ه اتفاق افتاده است.البتّه دراین بخش باید از افراد زیر هم نام برد: عزالدین محمود کاشانی درگذشتة 699ه مولف مصباح الهدایه(ترجمه مانندی از المعارف)،  شمس الدین محمود آملی درگذشتة بعداز 753ه مولف نفایس الفنون فی عرایس العیون که دایره المعارف مانند است، میر سید علی همدانی درگذشته 786ه مولف ذخیره الملوک و آثار دیگر، حافظ ابرو در گذشتة 833ه مولف مجمع التواریخ و کتابهای دیگر، میرخواند در گذشتة 903ه مولف روضه الصفا، دولتشاه سمرقندی درگذشتة 900ه مولف تذکره الشعرا، واعظ کاشفی درگذشتة 910ه مولف فتوت نامه سلطانی و دهها کتاب دیگر، خواندمیر درگذشتة 942ه مولف حبیب السیر وآثار دیگر.